حیفِ مهدی طارمی
به گزارش وبلاگ اطلس وب، فوتبال ایران این روز ها مدیون مهدی طارمی است؛ فارغ از بلبشویی که در فدراسیون کنونی انجام شده و دودش به چشم تیم ملی ایران رفته، مهدی طارمی یکی از معدود دلخوشی های این فوتبالِ زخم خورده است. او یکی، دو روز گذشته پیروز شده با تیم پورتو، دومین جام قهرمانی اش در یک فصل را بالای سر ببرد. طارمی ابتدا با درخشش در بازی های لیگ، زدن 20 گل و دادن 13 پاس گل به هم تیمی هایش، نقش اصلی در قهرمانی پورتو در پرتغال را ایفا کرد. مهدی برترین گل زن این تیم و در مجموع دومین گل زن لیگ برتر پرتغال لقب گرفت.
قریب به هشت روز بعد، او به همراه همین باشگاه در فینال جام حذفی حاضر شد و دو بار برابر توندلا پیروز به گل زنی شد. تیمش سه بر یک برنده شد که مهدی اگر یکی از پنالتی هایش را به تیر دروازه نمی کوبید می توانست با ثبت هت تریک (زدن سه گل در یک بازی) جشن باشکوه تری برگزار کند. او به هر روی به کارش در این فصل با بردن دو جام ارزشمند و آمار درخشان در گل زنی سرانجام داد. برای توصیف درخشش مهدی طارمی همین بس که در 48 مسابقه، در مجموع بازی هایی که به میدان رفت توانست 26 بار گل زنی کند. اگر تقسیمی صورت بگیرد، معین می نماید که این بازیکن ایرانی به طور میانگین در هر 1.8 دیداری که برای پورتو بازی نموده، گل زنی نموده است.
همین آمار اگرچه مایه مباهات است؛ ولی نمی تواند مانع از حسرت خوردن به حال او گردد. واقعیت این است که مهدی طارمی در فوتبال ایران حیف شد. او خیلی دیر به فوتبال اروپا رفت و حالا در آستانه 30 سالگی، هر چقدر هم که مهارت هایش را افزایش دهد یا کیفیت زندگی حرفه ای اش را ارتقا ببخشد، باز باید حسرت فرصت هایی را بخورد که از نوجوانی تا همین بیست و چند سالگی در فوتبال ایران از دست داده است. طارمی حداقل در دو نوبت حیف شده است؛ یکی در 11 سالگی و دیگری زمان سربازی. اگر مربی تیم زیر 11 ساله ها به جای اینکه روی نیمکتی لم دهد و به دروغ به خانواده مهدی بگوید از او تست می گیرد، واقعا چنین کاری می کرد، شاید طارمی دیر به فوتبال ایران معرفی نمی شد.
علاوه بر اینکه آن مربی، استعداد فوتبالی طارمی را نسنجید، روحیه این بازیکن را هم آزار داد تا مهدی نوجوان اولین ضربه را زمانی بخورد که آمادگی اش را نداشت.
البته نمی گردد نقش مربی وقت تیم فجرسپاسی را هم در حیف شدن مهدی طارمی نادیده گرفت. این یکی مربوط به وقتی است که زمان سربازی رفتن مهدی طارمی فرا رسیده بود. خانواده طارمی قصد داشتند او را به یکی از تیم های نظامی بفرستند تا از دنیای حرفه ای اش فاصله چندانی نگیرد. راستا او به تیم فجرسپاسی خورد؛ ولی مربی وقت، استعداد طارمی را تشخیص نداد و او را لایق بازی کردن ندانست. طارمی جوان را سپردند تا فقط چمن های استادیوم را آبیاری کند. معین است که اگر بحث استعدادیابی در آن موقع به درستی صورت می گرفت، دو سال از زندگی مهدی طارمی در فوتبال ایران حیف نمی شد. او کل دوران خدمتش را بدون بازی سپری کرد تا طلایی ترین روزهایش را که می توانست برایش پایه گذار ورود سریع تر به یکی از دو تیم مرکز باشد، هدر دهد.
باز دم علی دایی گرم که بازی های مهدی طارمی را از روی سی دی که برایش فرستاده شده بود، دید و این مهاجم را پسندید. سی دی بازی های مهدی طارمی به هر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس فرستاده شد. استقلالی ها حاضر به تماشای آن نشدند؛ ولی پرسپولیس که آن روز ها علی دایی را به عنوان سرمربی داشت، مهدی طارمی را پسندید. پدرش می گوید استقلال بعد از آنکه متوجه شد طارمی مورد توجه باشگاه پرسپولیس قرار گرفته، با چک سفید امضا سراغ پسرش آمده؛ ولی پاسخ شنیده بودند که به علی دایی قول داده اند و ترجیح می دهند پسر، پیراهن پرسپولیس را به تن کند.
مهدی در فوتبال ایران به ویژه در دوران جوانی حیف شد؛ ولی خودش هم یکی، دو تصمیم عجیب گرفت که شاید سفرش به اروپا را به تأخیر انداخت. مشهورترین روایت زندگی او داستان خیریت است؛ سفری عجیب به ترکیه، انتخاب تیمی عجیب تر و بعد بازگشت دوباره به پرسپولیس، محرومیت و سپس خروج از پرسپولیس به مقصد قطر. اگر مهدی در همان سال، ترکیه را با اروپای واقعی اشتباه نمی گرفت، قطعا این روز ها هوادارانش حسرت کمتری می خوردند که ای کاش ستاره محبوب شان این قدر دیر به دروازه اروپا نمی رسید.
حواشی زندگی شخصی مهدی طارمی هم در تصمیماتش تأثیرگذار بود. او مثل بسیاری از سلبریتی ها اسیر حاشیه شد؛ ولی باز با حمایت خانواده از شبه منجلابی که می رفت این استعداد فوتبالی را ببلعد، جان سالم به در برد.
شاید تنها جایی که مهدی طارمی بعد از داستان علی دایی، در فوتبال ایران شانس آورد، مربوط به حضور کارلوس کی روش در تیم ملی بود. مرد پرتغالی که استعداد مهدی را شناخته بود، پایش را در یک کفش کرد که هر طور شده این بازیکن باید به یکی از تیم های اروپایی برود. طارمی با مشاوره کارلوس کی روش بالاخره به پرتغال رفت و ماجراجویی جدیدش با ریو آوه را از سر گرفت. عجب انتخابی! او در تیم گمنام پرتغالی تبدیل به پادشاه پابرهنه ها شد و غول های پرتغال را به جان هم انداخت تا برای داشتنش سرودست بشکنند. بنفیکا، اسپورتینگ و پورتو، درست 10 ماه بعد از حضور طارمی در پرتغال، او را در صدر لیست خرید قرار دادند و این آخری خوش شانس بود که توانست طارمی را به دست بیاورد.
حالا در دومین فصل حضور مهدی در پرتغال، پورتو برای داشتن این بازیکن ایرانی که لقب پادشاه پارسی را برایش انتخاب نموده، به رقبا فخر می فروشد. طارمی هم پاسخ اعتماد را به صحیح ترین شکل ممکن داده است: هم دروازه رقبای پورتو را گگردده و هم دو جام در این سال به آن ها اهدا نموده است.
حیف که مهدی طارمی دیر به فوتبال اروپا معرفی گردید و حیف که بعد از کارلوس کی روش مجبور شد در تیم ملی با مربی ای کوچک تر از کی روش (دست کم به لحاظ تجربه و اعتبار) کار کند. طارمی در آستانه 30 سالگی است و حالا می گردد فقط امیدوار بود که جادویش به مقدار چندین سال دیگر در اروپا جواب دهد تا همچنان دلخوشی روز های ناخوش فوتبال ایران باشد.
منبع: فرارو